علوم انسانی هر منطقه اغلب زائیده تفکر بومی آن منطقه می باشد

استان آذربایجان غربی
در کرسی نقد و نظریه پردازی کانون بسیج اساتید دانشگاه های نقده مطرح شد:

علوم انسانی هر منطقه اغلب زائیده تفکر بومی آن منطقه می باشد

کرسی نقد و نظریه پردازی کانون بسیج اساتید دانشگاه های نقده با موضوع عدم توجه جدی به رشته های علوم انسانی در دبیرستان ها و دانشگاه ها.

به گزارش روابط عمومی بسیج اساتید استان آذربایجان غربی؛ کرسی آزاد اندیشی و نقد و نظریه پردازی با موضوع عدم توجه جدی به رشته های علوم انسانی در دبیرستان ها و دانشگاه ها در سالن کنفرانس دانشگاه آزاد اسلامی واحد نقده با حضور اساتید بسیجی دانشگاه های آزاد اسلامی و پیام نور شهرستان نقده برگزار شد که خلاصه و اهم نظرات و پیشنهادات اساتید بسیجی به شرح ذیل است:

  1. 1-آموزش و پروش به جذب معلمان بر اساس تخصص آنها اهتمام نداشته، فلذا بیشتر متخصصان فارغ التحصیل رشته علوم انسانی در بیرون بیکار بوده و این امر برعدم استقبال از رشته علوم انسانی می افزاید. پیشنهاد می شود : پذیرش تمام معلمان رشته های علوم انسانی از طریق آزمون کنکور انجام پذیرد، زیرا این اقدام باعث خواهد شد که رغبت به تحصیل در رشته علوم انسانی بیشتر خواهد شد. معلمانی که در طول تدریس در آموزش و پرورش با تغییر رشته و گرایش تغییر مقطع داده و بدون گذراندن دروس پایه و تخصصی رشته های علوم انسانی به تدریس در این رشته ها مشغول می شوند نه تنها باعث کاهش کیفیت تدریس خواهد شد بلکه علاقه به تحصیل دانش آموزان در رشته علوم انسانی در دوره متوسطه کمتر خواهد بود. مثلاً معلم دوره ابتدایی که دارای کارشناسی آموزش ابتدایی می باشد با ادامه تحصیل در مقطع ارشد در یکی از رشته های علوم انسانی بعد از مدتی تغییر مقطع داده و در همان رشته مشغول به تدریس می باشد در حالی که پایه تدریس در هر رشته مقطع کارشناسی می باشد. تغییر گرایس و رشته نمی تواند این مشکل را حل کند.
  2. 2-در استخدام ادارات و سازمان ها مدارک دانشگاه پیام نور و آزاد بخصوص مدارک واحدهای شهرستانی مورد قبول نمی باشد و این در حالی است که اکثر دانشجویان در دانشگاه های آزاد و پیام نور در رشته های علوم انسانی مشغول به خدمت می باشند.
  3. 3-حذف رشته های دبیری از دفترچه کنکور سراسری دانشگاه ها می تواند یکی دیگر از عوامل توجه کمتر به تحصیل در رشته علوم انسانی باشد. یک معلم بعد از طی دوره های تخصصی در دانشگاه و کسب حداقل مدرک کارشناسی تخصصی در هر رشته باید در کلاس درس حاضر شود این در حالی است که چندین سال می باشد که رشته های دبیری در علوم انسانی و علوم پایه در دانشگاه ها حذف شده است. اگر چه اخیراً این امر توسط دانشگاه فرهنگیان اداره می شود اما این تعداد جوابگوی نیاز آموزش و پرورش نیست و پر کردن کلاس ها با معلمان نهضت سواد آموزی و حق التدریس که دوره های دانشگاهی را طی نکرده اند منطقی به نظر نمی رسد.
  4. 4-هم اکنون دوره اول و دوره دوم ابتدایی صرفاً با معلمان آموزش ابتدایی اداره می شود در حالی که دروس تخصصی این دوره ها نیز باید با کارشناسان متخصص آن اداره شود مثلاً کتاب آموزش قرآن ، تعلیمات دینی ، ریاضی ، جغرافیا ، عربی باید با کارشناسان متخصص همین رشته ها اداره شود و یک معلم آموزش ابتدایی مطلقاً توان تدریس این درس ها را به صورت تخصصی نخواهد داشت. در صورت استفاده از معلمان متخصص در این دوره ، انگیزه و علاقه مخاطبان رشته علوم انسانی افزایش می دهد.
  5. 5-جذب در سازمان ها و ادارات اغلب بر اساس تخصص انجام نمی پذیرد که اغلب مربوط به رشته های علوم انسانی می باشد که در صورت حل این مشکل ، و امکان جذب در آینده روحیة مطالعه در این رشته ها را تقویت خواهد نمود.
  6. 6-تلقین کم ارزش بودن رشته علوم انسانی به دانش آموزان از اول ابتدایی توسط والدین و معلمان ابتدایی
  7. 7-عدم توجه دولت به رشته علوم انسانی در مدارس برتر ، تیزهوشان ، غیرانتفاعی و غیره
  8. 8-عدم توجه و تبلیغ صدا و سیما به جایگاه رشته علوم انسانی در برنامه های اصلی خود.
  9. 9-بزرگترین ضربه در آموزش و پرورش استفاده از مشاوران تحصیلی است که دراین زمینه تخصصی ندارند و به اشتباه مشاوره می کنند. در هر کوچه و مغازه افرادی هستند که بدون تخصص مشاوره تحصیلی می دهند و آموزش و پرورش با آنها برخورد نمی کند.
  10. 10-افراد توانمند جامعه که دارای مدرک علوم انسانی هستند ، در جامعه توسط آموزش و پرورش جهت تشویق دانش آموزان به خوبی معرفی نمی شوند.
  11. 11-علوم انسانی هر منطقه اغلب زاییدة تفکر بومی آن منطقه می باشد فلذا باید آموزش و پرورش در این خصوص برنامه منسجمی داشته باشد.
  12. 13-چشم هم چشمی در خانواده ها زیاد است . اغلب خانواده ها با دید و نگرش اجتماعی به تحصیل فرزند خود اهتمام نموده و به استعداد و علاقة او توجهی نمی کنند.
  13. 13-توجه ویژه دولت ها به رشته علوم تجربی و فارغ التحصیل رشته دانشگاهی آن و بر عکس عدم توجه و برنامه ریزی برای فارغ التحصیل های رشته علوم انسانی . یک دکتری تخصصی ریاضی ، ادبیات ، فلسفه ، تاریخ و غیره بیکار بوده در حالی که یک لیسانس پرستاری شاغل می باشد.
  14. 14-اگر بخواهیم دین در اداره جامعه نقش داشته باشد و دین داری اجتماعی به راه اندازیم باید به رشته های علوم انسانی توجه کنیم. مثلاً یک صاحب سوپرمارکتی نماز می خواند(دین فردی) اما در فروش ، کم فروشی می کند(دین اجتماعی) که لازمة حل این مشکل توجه به علوم انسانی است البته علوم انسانی اسلامی و نه علوم انسانی سکولار.
  15. 15-گردانندگان اتاق فکر آمریکا ، اروپا ، دارندگان مدارک علوم انسانی می باشند که ما از آن غافل هستیم.
  16. 16-امروزه در دنیا بین رشته ای حل مسئله می کند. مثلاً موضوعی را رشته فلسفه حل نمی کند و اما امروزه رشته فلسفة حقوق و یا فلسفة فیزیک حل می کند . توجه به رشته های بین رشته ای در علوم انسانی و گسترش رشته های بین رشته ای باید در اولویت قرار گیرد .
  17. 17-انتخاب رشته دانش آموزان ، صرفاً باید بر اساس استعدادیابی انجام پذیرد که استعدادیابی در مدارس ما بسیار ضعیف عمل می کند .
  18. 18-برای گسترش یک علم ، زیرساخت فرهنگی لازم است . مثلاً زمانی که آموزش و پرورش خودش به رشتة علوم انسانی از نظر اختصاص مدرسه ، معلم ، امکانات بی توجه است و جایگاه دانش آموز خرد می شود ، دیگر خانواده ها رغبتی به تحصیل فرزندانشان در رشتة علوم انسانی نشان نمی دهند .
  19. 19-به علوم انسانی باید نگاه شناختی داشته باشیم که پژوهشکدة علوم شناختی در تهران ایجاد شده است . باید این توجه فراگیر باشد .
  20. 20-تا زمانی که نگاه در جامعه یک نگاه سرمایه داری می باشد ، صرفاً پول ملاک بوده و رشته های علوم انسانی که پول آور نیستند مورد توجه نخواهد بود .
  21. 21-اول باید اقتصاد را حل کنیم و بعداً به بعد فرهنگی و انسانی علوم بپردازیم . ما در برآورد احتیاجات اولیه مانده ایم .
  22. 22-به بومی سازی علوم انسانی توجه ویژه داشته باشیم . همانطوری که هر استان برای خود یک جغرافیای اختصاصی استانی دارد ، علوم انسانی هر استان نیز قطعاً متفاوت تر از دیگر استان ها خواهد بود و نباید با یک دیدگاه به کل جامعه نگریسته شود .
  23. 23-در علوم انسانی باید تحول ایجاد کنیم و این تحول را نباید سیاسی کرد . ابن سینا و فارابی از فیلسوفان مسلمان بودند اما هرکدام روش خود را داشتند . همانطوری که سلمان و ابوذر هرکدام برای خود روش خاصی داشتند .
  24. 24-اگر بخواهیم در علوم انسانی تحول ایجاد کنیم اول باید معلم های علوم انسانی را متحول کنیم . معلمانی تربیت کنیم که واقعاً لایق این مهم می باشند .
  25. 25-رشته های علوم انسانی به صورت شبکه ای هستند که باید به طور کامل و دقیق تدریس شوند تا جایگاه واقعی آن علم بروز کند . مثلاً ادبیات فارسی فلسفه دارد ، عرفان و عربی نیز دارد ، که این شبکه ها و ابعاد این علم باید دقیقاً تدریس شود تا جایگاه آن رشته معلوم گردد .
  26. 26-در ابتدا باید دولت ما کاملاً اسلامی باشد تا به رشته علوم انسانی اسلامی توجه کند که متأسفانه تا کنون به طورکامل محقق نشده است . اگر وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم بدون توجه به مواضع دولت و احزاب به صورت مستقل عمل نماید قطعاً بسیاری از مشکلات حل خواهد شد .
  27. 27-نگاه دولت باید یک نگاه علمی باشد . نگاه به علوم انسانی یک نگاه مدرن است . جامعه مدرن ده شاخصه دارد که یکی شایسته گرایی است که آن را علوم انسانی ایجاد می کند . پس لازمه ارتقاء شاخصه های یک جامعه توجه به علوم انسانی است .
  28. 28-وقتی رشته های کاربردی نیاز جامعه را برطرف می کنند و به نیازهای اساسی جامعه که با تقویت علوم انسانی تقویت می شود ، توجه نمی شود قطعاً این رشته تقویت نخواهد شد .
  29. 29-در آموزش و پرورش متأسفانه تمام دانش آموزان ضعیف را به رشته علوم انسانی هدایت می کنند . دانش آموزانی که استعداد زیادی دارند و اما آموزش و پرورش برای کشف استعداد این افراد وقت کافی صرف نکرده است .
  30. 30-از همان اول ابتدایی تا آخر پایه ششم ، قطعاً باید استعداد دانش آموزان توسط متخصصان این رشته شناسایی شود و به همان مورد استعداد خود آنها راهنمایی شوند که متأسفانه این کار در آموزش و پرورش انجام نمی پذیرد.

 

 

 

افزودن دیدگاه جدید

About text formats

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.